معنی گیاه رازیانه

حل جدول

خواص گیاهان دارویی

رازیانه

رازیانه دارای حدود 10% روغن، کیم مواد قندی و مسویلاژ و حدود 4% اسانس می باشد. روغن رازیانه دریا 4% اسید پال میتیک، 22% اسید اولیئک، 14% اسید لینوئیک و 60% اسید پتروسلینیک می باشد.رازیانه از نظر طب قدیم ایران گرم و شخک است. ریشه رازیانه گرمتر از بقیه قسمت های گیاه است رازیانه اثر زیاد کنده شیر را در زنانش یر ده درد و بدین منظور می توان از دم کرده رازیانه استفاده کرد برگهای رازیانه ادرار آور است.اشتها آور و مقوی است.قاعده آور است.حالت تهوع رابر طرف می کند.برای رفع اسهال رازیانه را با یزره سبز به سنبت مساوی دم کرده و به مریض بدهید.روغن تخم رازیانه کرم روده را از بین یم برد. برای از بین بردن درد آرتروز روغن رازیانه را در محل درد بمالید.

فرهنگ فارسی هوشیار

رازیانه

(اسم) گیاهی است از تیره چتریان که دو ساله است (بعض گونه هایش پایا میباشد) و در سراسر نواحی بحرالروم و حبشه و ایران میروید. ارتفاع آن بین 1 تا 5 , 1 است. برگهای متناوب و دارای بریدگی بسیار و دمبرگش شامل غلافی است که ساقه را فرا میگیرد. برگش معطر و طمعش مطبوع و کمی شیرین است رازیانج شمار شمره سونف باریان بسباس. یا رازیانه آبی کاکله. یا رازیانه دریایی کاکله. یا رازیانه رومی انیسون. یا رازیانه کاذب شوید شبت.

لغت نامه دهخدا

رازیانه

رازیانه. [ن َ / ن ِ] (اِ) رازیانج.فنوی. از تیره ٔ چتریان با گونه های پایا به ارتفاع 1 تا 1/5 متر و برگهای متناوب دارای بریدگی و معطر و طعمی مطبوع و کمی شیرین. رجوع به کارآموزی و داروسازی ص 202 شود:
گوئی که حلال است پخته ٔ سکر
با سنبل و با بیخ رازیانه.
ناصرخسرو.
و رجوع به رازیانج شود.


اصل رازیانه

اصل رازیانه. [اَ ل ِ ن َ / ن ِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) رجوع به اصل الرازیانج و رازیانه شود.


رازیانه کاری

رازیانه کاری. [ن َ / ن ِ] (اِخ) دهی است از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون که در 26هزارگزی جنوب خاوری فهلیان کنار شوسه ٔ کازرون به فهلیان واقع است. ناحیه ای است جلگه یی، گرمسیر و مالاریایی. ساکنان آن 429 تن میباشند که به لهجه ٔ لری فارسی سخن میگویند. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات، برنج، تریاک، نخود و شغل اهالی زراعت میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


گیاه

گیاه. (اِ) گیا. گیاغ. (از برهان) (انجمن آرای ناصری). حشیش و نبات. (فرهنگ شعوری ج 2 ص 314). رستنی کوچک از علف و بوته در مقابل درخت. (فرهنگ نظام). علف سبز و سبزه و نبات و علف خشک. (ناظم الاطباء). رُستنی. روییدنی. نامی. نامیه:
سپاهی بیامد به درگاه شاه
که چندان نبد بر زمین بر گیاه.
فردوسی.
چو کاسموی گیاهان او برهنه ز برگ
چو شاخ رنگ درختان او تهی از بار.
فرخی.
آب حیوان از دو چشمش بدوید و بچکید
تا برست از دل و از دیده ٔ معشوق گیاه.
منوچهری.
باد سخت گیاه ضعیف را بیفکند. (کلیله و دمنه).
بر خود آن را که پادشاهی نیست
بر گیاهیش پادشامشمار.
سنایی.
دید امروز که در جنب تو هستند همه
رنگ حلوای سر کوی و گیاه لب بام.
انوری.
مرثیت های او مگر دل خاک
بر زبان گیاه میگوید.
خاقانی.
فتنه شدن بر گیاه خشک نه مردی است
خاصه به وقتی که تازه گل به برآید.
خاقانی.
پشّه آمد از حدیقه وز گیاه
وز سلیمان نبی شد دادخواه.
مولوی.
تا بریزد بر گیاه رسته ای
تا بشوید روی هر ناشسته ای.
مولوی.
سَرَب یا سَرِب، گیاه. سَدیر؛ گیاه. تَنقُل، گیاه خشک. دِمدِم، گیاه خشک. دِندِم، گیاه کهنه ٔ سیاه. ضَعَه. گیاه شور. عُشب. گیاه تر. عَم، حشیش [گیاه خشک]. عَیشومَه؛ گیاه خشک. غَفر؛ گیاه ریزه. وَدیس، گیاه خشک. وَراق، گیاه. هَشیم، هر گیاه خشک. یَعموم، گیاه دراز. (منتهی الارب).
- مهرگیاه. رجوع به ذیل همین ترکیب شود.

فرهنگ عمید

رازیانه

گیاهی علفی و خوش‌بو با برگ‌های ریز و گل‌های چتری زردرنگ که مصرف دارویی دارد، بادیان، بادتخم،
دانۀ این گیاه با مصرف دارویی

فرهنگ پهلوی

رازیانه

گیاهی خوشبو

واژه پیشنهادی

فرهنگ معین

رازیانه

(نِ) (اِ.) بادیان، والان، گیاهی است خوشبو با دانه های ریز که برای نفخ مفید است.

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

گیاه رازیانه

310

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری